رئیس علی دلواری
رَئیسْ عَلیِ دِلْواری (1303-1333 ق / 1886-1915 م)، از مبارزان راه آزادی و از پیشکسوتان مقابله با نیروهای استعمارگر انگلیسی در جنوب ایران هنگام جنگ جهانی اول.
رئیس علی پسر زایر محمد، و پدرش کدخدای روستای دلوار در نزدیکی بوشهر بود. روستای دلوار مرکز بخش ساحلی و مرکز دهستان دلوار در شهرستان تنگستان است و دلوار بر سر راه بوشهر به کنگان، در دامنۀ غربی کوهستان مُند قرار دارد (جعفری، 542). ظاهراً، پیشتر به این روستا دلباز گفته میشده است (یاحسینی، 49، 53).
گفتهاند که موطن اولیۀ خاندان رئیس علی و خاستگاه نخستین آنان، نورآباد ممسنی بود و از آنجا به دلوار مهاجرت کردند؛ بدینترتیب، این خاندان را میتوان از لرهای ممسنی به شمار آورد (همو، 52). از زندگی پدر او اطلاع چندانی در دست نیست؛ مسلم آن است که او به وقت شهادت فرزندش در قید حیات بود و چون احمد شاه قاجار (سل 1327-1344 ق) هنگام بازگشت از اروپا به بندر بوشهر رسید، زایر محمد را به حضور پذیرفت و لقب شجاعالدین به وی داد (موسوینژاد، 85، حاشیۀ 1). زایر محمد با شروع جنگ جهانی اول (1914- 1918 م) در کنار فرزندش، رئیس علی و گروهی از مردم تنگستان به رویارویی با انگلیسیها پرداخت و چون سرانجام، رئیس علی به دست یکی از افراد محلی جاسوس دشمن ناجوانمردانه کشته شد، زایر محمد از انتقامگیری تفنگچیهای رئیس علی از قاتلش ممانعت کرد، زیرا از تفرقه و پراکندگی نیروهای مجاهدین واهمه داشت. زایر محمد سرانجام در 75سالگی، در 18 شعبان 1350 ق / 29 دسامبر 1931 م، در دلوار درگذشت (یاحسینی، 53-54).
دربارۀ رئیس علی و مبارزات او مقالهها و کتابهای فراوانی تألیف و منتشر شده است. نخستین کتاب که بهطور مستقل به ماجرای درگیریها و رشادتهای او و همراهانش، شیخ حسین خان چاهکوتاهی و زایر خضر خان، در برابر قوای انگلیسی پرداخته، دلیران تنگستان، نوشتۀ محمدحسین رکنزادۀ آدمیت است. او اطلاعات خود را از شخصیتهای بازمانده از آن زمان گرفته، و با تدوین آنها به سبک و روش داستان اثرش را نگاشته، و در این راه کوشیده است که اصل ماجراها را داستانوار بنویسد و از آوردن مطالب غیرواقع و افزودن شاخوبرگ به آنها خودداری ورزد.
سال تولد رئیس علی را بهاختلاف، 1299 و 1303 ق ضبط کردهاند، اما مهدی بامداد (6 / 160) و گروهی دیگر از محققان بوشهر 1303 ق را صحیحتر پنداشتهاند (یاحسینی، 55-56).
رئیس علی در اوان کودکی و نوجوانی در روستای زادگاهش به مکتب رفت، اما تحصیلات مرتب و مداومی نداشت و تاحدی از معلومات مرسوم زمان بهرهمند شد. از همان دوران، همانند نوجوانان تنگستان، تیراندازی، سوارکاری و بهکاربردن اسلحه را آموخت و آیین پهلوانی را آنگونه که مرسوم ساحلنشینان بود، فراگرفت (حاجینژاد، 24-30).
با وقوع جنگ جهانی اول، نیروهای انگلیسی دستاندازی به مناطق ساحلی ایران را به بهانۀ مقابله با نیروهای آلمانی آغاز کردند. در پی آن، در بوشهر و اطراف آن، اتحادی از خانها و دلیران منطقه برضد انگلیسیها شکل گرفت که با پشتیبانی آلمانیها انسجام و قدرت بیشتری یافت. بخش مهمی از نیروهای محلی به رهبری رئیس علی و زایر خضر خان و شیخ حسین خان چاهکوتاهی برضد انگلیسیها اتحادی تشکیل دادند (بیات، 6). هنگامیکه مردم بوشهر به تشویق میرزا علی کازرونی و پیشوایی یکی از روحانیان مشروطهخواه جنوب، آیتالله سید مرتضى علمالهدى اَهرَمی، از پرداخت مالیات خودداری کردند، رئیس علی به تقاضای کازرونی با 200 تفنگچی وارد بوشهر شد و گمرک آنجا را تصرف، و مالالتجارۀ موجود در گمرک را تصاحب کرد؛ اما کوچکترین حیفومیلی در آن روا نداشت. این واقعه در ربیعالاول 1327 / مارس 1909 رخ داد، یعنی اندکی پس از آنکه بوشهر با کوشش سید مرتضى اهرمی به تصرف آزادیخواهان درآمد (حاجینژاد، 34؛ رکنزاده، 95- 98، حاشیۀ 3؛ یاحسینی، 64-66).
در همان اوقات که رئیس علی گمرک بوشهر را تصرف کرد، رقبای او دولت را تحریک به بازپسگیری آن کردند و بهدروغ گزارش دادند که رئیس علی نسبتبه دولت مرکزی راه تمرد و عصیان در پیش گرفته، و هنگام دراختیارگرفتن گمرک، با واردکردن اجناس قاچاق باعث کاهش درآمد گمرک و زیانرساندن به دولت شده است (همو، 76- 78)؛ اما تصرف بوشهر به دست سید مرتضى اهرمی و یاران او زمان چندانی نپایید؛ چه، انگلیسیها با 100 تفنگدار به آنجا حمله کردند و شهر را دیگربار متصرف شدند. رئیس علی نیز بهتدریج، گمرک را رها کرد و به زادگاهش بازگشت (نک : همو، 68؛ ترکمان، 16-17). در این هنگام، انگلیسیها از یکی از کشتیهای جنگی خود دلوار، مقر رئیس علی، را زیر آتش گرفتند. رئیس علی به مقاومت پرداخت و به ساکنان دستور داد تا روستا را تخلیه کنند و در نخلستانهای اطراف پناه بگیرند. تفنگچیهای دلواری از شب تا نزدیک ظهر روز بعد تیراندازی کردند و دراینوقت، رئیس علی دستور داد تا تفنگداران تیراندازی را متوقف کنند. انگلیسیها به تصور آنکه آنان شکست را پذیرفتهاند، از کشتی پیاده شدند و به تعقیبشان پرداختند. چون به دلوار نزدیک شدند، ناگهان با تهاجم وسیع نیروهای رئیس علی مواجه گردیدند و جنگ سختی درگرفت. گروهی از سپاهیان انگلیسی به هلاکت رسیدند و برخی زخمی شدند. 7 تن از دلواریها نیز کشته شدند. با عقبنشینی انگلیسیها، رئیس علی با نیروهای خود به شیخ حسین خان چاهکوتاهی و زایر خضر خان ملحق شد و درمجموع، نیروی تفنگدار آنان به 500 تن رسید (احرار، 1 / 155-156؛ سفیری، 54).
در همین سالها، روحانیان و مجتهدان آزادیخواه جنوب فتوای جهاد علیه انگلیسیها را دادند و رئیس علی با سفر به مناطق مختلف تنگستان و دشتستان کوشید اختلافات داخلی میان خانها و کدخدایان محلی را رفع، و آنان را به ستیز با انگلیسیها ترغیب کند. بهاینمنظور، از دلوار عازم دشتستان شد و در آنجا، میرزا ابراهیم صدیق را که از جملۀ روشنفکران و شاعران آزادیخواه دشتی بود، بهعنوان منشی خود برگزید. انگلیسیها با گسترش فعالیتهای رئیس علی، پیکی به نام حیدر خان حیاتداوودی را نزد او فرستادند و پیشنهاد کردند که در مقابل دریافت 40هزار پوند، دست از مبارزه بردارد؛ اما رئیس علی نپذیرفت و درپیآن، انگلیسیها به تهدید روی آوردند (یاحسینی، 106- 108).
زمانی که نظامالسلطنه حکمرانی بنادر جنوبی فارس را عهدهدار شد، رئیس علی که در صداقت او تردید داشت، با وی از در ناسازگاری درآمد و فرمانهای او را گردن نمینهاد؛ اما بهناچار با وی از در آشتی درآمد (نک : همو، 78، 82-83). پس از نظامالسلطنه، احمد خان دریابیگی به حکمرانی بوشهر و سواحل خلیج فارس رسید و بهقصد سرکوب او با دشمنانش متحد شد. احمد خان در 4 جمادیالآخر 1327 ق / 23 ژوئن 1909 م، 750 مرد جنگی و 3 عراده توپ را برای لشکرکشی به تنگستان و دلوار، در بیرون بوشهر آماده کرد. ابتدا کسی را با پیامی به این مضمون که گمرک بوشهر میباید تحویل زایر خضر خان شود، نزد رئیس علی فرستاد. در آن وقت، زایر خضر خان متحد حکمران به شمار میرفت، اما رئیس علی زیر بار این فرمان نرفت. زایر خضر خان دلوار را از تصرف رئیس علی بیرون آورد و او به کوههای اطراف پناه برد. سرانجام، احمد خان بهمنظور سرکوب رئیس علی به روستای انبارک، محل استقرار وی، حمله کرد؛ اما از مرکز به او دستور دادند که از شدت عمل در برابر رئیس علی خودداری کند. پس، رئیس علی دیگربار به دلوار بازگشت و زایر خضر خان را از آنجا اخراج کرد (همو، 71-74). در میانۀ سال 1327 ق / 1909 م، رئیس علی با یاری میرزا محمد خان غضنفرالسلطنه، خان برازجان، و شیخ حسین خان چاهکوتاهی و زایر خضر خان اهرمی ائتلافی برضد انگلیسیها تشکیل داد (فراشبندی، جنوب ... ، 35). در اواخر سال 1329 ق / 1911 م، نیروهای دولتی رئیس علی و زایر خضر خان را که متحد شده بودند، در قلعهای محاصره کردند؛ اما آنها توانستند ضمن شکستن محاصره، بدون تلفات شبانه از قلعه بگریزند (یاحسینی، 81).
احمدعلی سپهر (ص 78) از نبردهای دیگری خبر میدهد که بین رئیس علی و نیروهای انگلیسی درگرفته بود. بنابر گزارش او، رئیس علی در نبردی کوتاه، به اقرار انگلیسیها 16 تن از نیروهای آنان را از پای درآورد و روز بعد هم 70 تن را به قتل رساند. این خبر بر جنوب ایران تأثیر بزرگی بخشید و به فتح بزرگ اسلام برضد کفار تعبیر، و موجب تشویق صولتالدوله قشقایی و ناصر دیوان شد؛ اما در این نبردها، بخش زیادی از نخلستانهای دلوار در آتش سوخت و نابود شد (سایکس، 104-105؛ کحالزاده، 357).
یکی از اقدامات مهم رئیس علی آن بود که در سال 1331 ق / 1913 م، در فصل صید مروارید، به چند فروند کشتی انگلیسی که برای صید مروارید به حوالی خارک و بحرین آمده بودند، یورش برد. در این نبردها، چند تن از دو طرف کشته شدند و سرانجام، رئیس علی پیروز شد و اموال و اسباب کشتیهای انگلیسی را تصرف کرد و به دلوار بازگشت. انگلیسیها از او خواستند که اموال را باز گرداند و خسارت کشتگان را بپردازد، اما او زیر بار نرفت (یاحسینی، 87).
رئیس علی در این سالها بهقدری مشهور شده بود که شخصیتهای خارجی دیدار با او را لازم میشمردند؛ ازجمله سرگرد گوستاو نیلستروم، افسر سوئدی ژاندارمری ایران که در ماههای اول جنگ جهانی اول به تنگستان سفر کرده بود، با رئیس علی ملاقات، و از او تمجید فراوان کرد (همو، 109). با شروع جنگ جهانی اول، مبارزۀ مردم تنگستان، بهویژه نیروهای تحت امر رئیس علی ابعاد تازهای یافت. رئیس علی بهسبب ضدیت با انگلیسیها، با نیروهای آلمانی و بهویژه با واسموس، نایبکنسول آلمان، طرح دوستی ریخت. بنابر گزارش کنسولگری بریتانیا، از سپتامبر 1914 کنسول آلمان با رئیس علی وارد مذاکره شد. واسموس نیز بهسبب دانستن زبان فارسی و آشنایی با آدابورسوم مردم ایران، بهزودی محبوبیت فراوان کسب کرد. به تشویق واسموس بود که رئیس علی، زایر خضر خان و شیخ حسین خان چاهکوتاهی ائتلافی برضد انگلیسیها تشکیل دادند. همزمان، رئیسعلی با نوشتن نامه و مخابرۀ تلگراف به تهران، شیراز و نجف نارضایتی خود را از حضور نیروهای بیگانه در ایران نشان داد و آمادگیاش را برای مقابله با انگلیسیها اعلام کرد (مقتدر، 102-103؛ نیز نک : جنگ ... ، 33-40؛ یاحسینی، 100-101). واسموس در پی آن، سراغ زایر خضر خان رفت و او را برای کارزار به طرف بوشهر برانگیخت (کحالزاده، همانجا). او همچنین به سران این ائتلاف و بزرگان گروههای مبارز وعده داد که اگر در مقابله با انگلیسیها رشادت به خرج دهند و از تصمیم خود منصرف نشوند، هدایایی دریافت خواهند کرد و امپراتور آلمان نیز زحمات آنان را جبران خواهد کرد (سایکس، 94-95).
نیروهای انگلیسی در جمادیالاول 1333 / مارس 1915، لیسترمان1، کنسول آلمان در بوشهر، را توقیف و زندانی کردند و برای دستگیری رئیس علی به دلوار حمله بردند؛ اما رئیس علی حملاتی را برضد مواضع انگلیسیها انجام داد و نیز متعرض کنسولگری روسیه و فرانسه شد که هر دو از متحدان انگلستان به شمار میرفتند؛ این حملات البته سبب اعتراض سفارت روسیه در تهران به دولت ایران گردید (مقتدر، 100-101؛ یاحسینی، 119-122). روزهای 23 و 24 رمضان 1333 ق / 4 و 5 اوت 1915 م، فرزند شیخ حسین خان چاهکوتاهی همراه رئیسعلی در سربست، دوفرسخی بوشهر، به سپاهیان انگلیسی حمله، و 6 تن را مقتول، و چند تن را مجروح کردند و 5 قبضه تفنگ به غنیمت گرفتند (فرامرزی، 26، 28).
این ماجراها محبوبیت فراوان برای رئیس علی به ارمغان آورد، بهگونهای که مجاهدان و آزادیخواهان در هر کوی و برزن نام او را بر زبان میآوردند؛ امری که برای زایر خضر خان و شیخ حسین خان چاهکوتاهی چندان خوشایند نبود (یاحسینی، 139-140). درگیریها همچنان گاهوبیگاه ادامه مییافت، چنانکه در فاصلۀ شبهای سوم تا چهارم شوال 1333، تنگستانیها به رهبری رئیس علی چند بار به پادگان انگلیسیها در منطقۀ سبزآباد بوشهر حمله کردند و 11 انگلیسی را به هلاکت رساندند (همو، 167).
در سحرگاه 17 شوال، تنگستانیها با حدود 50 مرد جنگی به مواضع انگلیسیها حمله کردند. رئیس علی با همفکری زایر خضر خان اهرمی مصمم شد به بوشهر حملهای سراسری کند. در ضمن این گیرودارها، یکی از همراهان رئیس علی به نام علی زایر غلامحسین تنگکی که با او خصومت دیرینه داشت، وی را هدف قرار داد و بهاینترتیب، رئیس علی در 22 یا 23 شوال 1333 ق / 2 یا 3 سپتامبر 1915 م، از پای درآمد. هرچند انگلیسیها بهظاهر نقشی در کشتهشدن او نداشتند، اما از این واقعه، نهایت بهره را بردند (فرامرزی، 33؛ نیز نک : یاحسینی، 168-172، 174؛ موسوینژاد، 91؛ مابرلی، 150).
پس از کشتهشدن رئیس علی، جنازۀ او به گورک سادات انتقال یافت و سپس، به قریۀ ملگپ در دلوار برده شد. روز بعد، جنازه را در صحن امامزاده کلبند به خاک سپردند و حدود 6 ماه بعد، جسد او را به نجف و قبرستان وادیالسلام انتقال دادند. خبر کشتهشدن او در تمام مناطق بوشهر و تنگستان، بلکه در سراسر ایران انعکاس یافت و مردم را سوگوار کرد (نک : یاحسینی، 175-176؛ حاجینژاد، 90؛ فراشبندی، جنوب، 65-66؛ موسوینژاد، همانجا). وقتی خبر به شیراز رسید، بازاریها دکانهای خود را به نشان سوگواری بستند و اهالی به مسجد نو سرازیر شدند. در آنجا، پس از تلاوت قرآن، فریاد ناله و شیون از خلق برخاست؛ سپس از بین جماعت، صدایی بلند شد و شهادت رئیس علی را اعلام کرد. پس از پایانیافتن تلاوت قرآن، سیدی به منبر رفت و گفت او از میان نمیرود و تا ابد زنده است و مردم را به مقاومت در برابر خارجیها تحریض کرد (نک : فن میکوش، 187). نیز سید مرتضى اهرمی، از یاران رئیس علی، به خونخواهی او زایر خضر خان و شیخ حسین خان چاهکوتاهی را تشویق به ادامۀ نبرد با انگلیسیها کرد (فراشبندی، حماسه ... ، 86). وقتی خبر به پایتخت رسید، مستوفیالممالک، رئیسالوزرا، دستور داد مجلس ختم رئیس علی را در مسجد شاه تهران برگزار کنند (رکنزاده، 5).
رئیس علی در طول زندگی خود، 4 زن اختیار کرد. با مردم همواره مهربان و خوشرفتار، و در دستگیری از مستمندان کوشا بود. روابطش با علما و روحانیان منطقه حسنه بود و بهویژه با آیتالله بلادی و شیخ محمدحسین برازجانی دوستی صمیمانهای داشت (موسوینژاد، 87- 89). آدابورسوم مذهبی را بادقت اجرا میکرد و دریافت هرگونه هدایا از مردم را حرام میشمرد (یاحسینی، 57). رئیس علی تحصیلات منظمی نداشت؛ اما از نامهای که به شیخ محمدحسین برازجانی نوشته است، بر میآید که با اشعار حافظ آشنایی داشته، و برخی را از بر بوده است ( اسناد، 85-87؛ یاحسینی، همانجا).
رئیس علی دارای مکارم اخلاق و سجایای نیک بود. در سایۀ صدق و صفا و یکرنگی، حسن اخلاق و روشنی افکار از چنان جاذبهای در میان مردم برخوردار بود که رشک و حسد بزرگان را برانگیخته بود (رکنزاده، 95-96، حاشیۀ 3). در زمان حیات کوتاهش، همهجا، ذکر خیر نامش در میان بود و صولتالدولۀ قشقایی و ناصر دیوان و افراد دیگر او را اسطوره و نجاتدهندۀ بوشهر و فارس به شمار میآوردند (نیلستروم، 24- 28).
قیام رئیس علی و طرفدارانش در ادبیات و شعر منطقه نیز نفوذ کرده، و آثاری دربارۀ آن پدید آمده است؛ ازجمله منوچهر آتشی، محمدجواد حامدی و رحمان تنگستانی اشعاری دربارۀ او سرودهاند (نک : زنگویی، 46-47).
مآخذ
احرار، احمد، طوفان در ایران، تهران، 1352 ش؛ اسناد جنگ جهانی اول در جنوب ایران، به کوشش کاوه بیات، قم، 1377 ش؛ بامداد، مهدی، شرححال رجال ایران، تهران، 1351 ش؛ بیات، کاوه، مقدمه بر اسناد جنگ جهانی اول در جنوب ایران (هم )؛ ترکمان، محمد، اسنادی دربارۀ هجوم انگلیس و روس به ایران، تهران، 1370 ش؛ جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379 ش؛ جنگ جهانی در جنوب ایران، ترجمۀ کاوه بیات، بوشهر، 1373 ش؛ حاجینژاد، غلامرضا، تحلیلی بر زندگی و مبارزات رئیس علی دلواری، بوشهر، 1371 ش؛ رکنزادۀ آدمیت، محمدحسین، فارس و جنگ بینالملل، تهران، 1357 ش؛ زنگویی، عبدالمجید، «رئیس علی دلواری و نهضت تنگستانیان در شعر شاعران»، خلاصۀ مقالات کنگرۀ هشتادمین سالگرد شهادت رئیس علی دلواری، بوشهر، 1373 ش؛ سایکس، کریستوفر، فعالیتهای جاسوسی واسموس یا لارنس آلمانی در ایران، ترجمۀ حسین سعادتنوری، تهران، 1348 ش؛ سپهر، احمدعلی، ایران در جنگ بزرگ 1914- 1918 م، تهران، 1336 ش؛ سفیری، فلوریدا، پلیس جنوب ایران، ترجمۀ منصوره اتحادیه و منصوره جعفری فشارکی، تهران، 1364 ش؛ فراشبندی، علیمراد، جنوب ایران در مبارزات ضد استعماری، تهران، 1365 ش؛ همو، حماسۀ مرزداران جنوبی ایران، تهران، 1357 ش؛ فرامرزی، احمد، شیخ حسین خان چاهکوتاهی در جنگ مجاهدین دشتستان و تنگستان با دولت انگلیس، به کوشش قاسم یاحسینی، تهران، 1377 ش؛ فن میکوش، د. ، واسموس، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، قم، 1377 ش؛ کحالزاده، ابوالقاسم، دیدهها و شنیدهها، به کوشش مرتضى کامران، تهران، 1363 ش؛ مابرلی، ج. ف.، عملیات در ایران، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، 1369 ش؛ مقتدر، غلامحسین، کلید خلیج فارس، تهران، 1333 ش؛ موسوینژاد، علی، «عصر رئیس علی دلواری در تاریخ»، رئیس علی دلواری، بوشهر، 1373 ش؛ نیلستروم، گ.، شاخهنبات، ترجمۀ افشین پرتو، بوشهر، 1372 ش؛ یاحسینی، قاسم، رئیس علی دلواری، تهران، 1376 ش.